فضای سایبر و
قدرت سایبر اصطلاحات رایجی هستند، اما تعریف و اندازه گیری آن ها بسیار دشوار است. ویژگی های منحصر به فرد فضای سایبر می تواند برای تحقق
قدرت نرم استفاده شود که هدف اصلی آن تغییر رفتار افراد و شکل دهی به ترجیحات آن ها از طریق جذب یا اقناع به جای زور است (ژوزف نای). در
قدرت سایبر، جغرافیا به مفهوم فیزیکی مد نظر نیست بلکه حوزه یا محدوده ای است که هر حکومتی امکان اعمال حکمرانی در آن را داشته و فرصت اعمال
حاکمیت در آن محدوده برای او فراهم باشد. مدل پیشنهادی، برای فضای سایبر لایه های پیشنهادی متصور می شود و آن لایه ها را در ارتباط با فضاهای جغرافیایی اعمال
حاکمیت از یک طرف و از سوی دیگر شاخص های مرتبط با فناوری، اقتصاد و محیط در تحلیل PESTEL
1 قرار می دهد. تجزیه و تحلیل هر یک از این سه فضای جغرافیایی اعمال
حاکمیت می تواند اطلاعاتی در مورد بردارهای احتمالی حمله با تحلیل نقاط قوت و ضعف جامعه هدف
2، برای کاهش نفوذ و توانایی آنها برای عملکرد آزادانه در فضای مجازی ارائه داده و حملات را از دیدگاه جوامع هدف ارزیابی نموده و شرایطی را برای مدافعان حکومت و کشور فراهم می کند که مخاطرات در فضاهای مختلف را شناسایی و در جهت مقابله با آن اقدام نمایند. در مفهوم سنتی قدرت،
قدرت سخت مطرح است که به دنبال تغییر رفتار با تهدید و اجبار مستقیم است (Nye 2010). به موازات پیشرفت تکنولوژی، رویکرد
قدرت نرم به عنوان جایگزین و یا همراه روش های
قدرت سخت نظامی به وجود آمد.
قدرت نرم عوامل انسانی را هدف قرار می دهد و هدف آن ترغیب دیگران برای درخواست خروجی های مطلوب از طریق مفاهیمی مانند فرهنگ، ارزش های سیاسی و سیاست خارجی است
3 (Treverton and Jones، 2000). مزایای
قدرت نرم به عنوان سیاست جذابیت آفرینی در مقابل زور، می تواند به عنوان یک ابزار جایگزین برای دستیابی به اهداف ملی به شمار رود. پس از جنگ جهانی اول و به موازات پیشرفت تکنولوژی، کشورهای سلطه گر که در راًس آن آمریکا قرار دارد، متوجه شدند که دیگر
قدرت سخت پاسخگوی آن ها در برآوردن اهداف سلطه گری نیست. بنابراین در اقداماتی ابتدا از نهادهای بین المللی خارج شده و یکسری نهادهای کوچک و فراملیتی ایجاد کردند تا ضامن منافع آمریکا در فضای نرم باشند. ظهور فضای مجازی و مفهوم
قدرت سایبر، باعث ضرورت یافتن ارزیابی چگونگی تحقق
قدرت و نفوذ در یک جهان بهم پیوسته شده است. از آنجا که فضای مجازی فاقد مرزهای فیزیکی و در عین حال نابالغ
4 است، ملت ها قدرتی برای حفظ مرزها و یا راه هایی برای تهدید مرزهای همسایه با استفاده از تعاریف متداول
قدرت را ندارند و عدم بلوغ در این فضا، به مرور زمان منجر به ناپایداری و تضعیف
قدرت در آن می گردد. مدل پیشنهادی، با در نظر گرفتن چهار لایه برای فضای سایبر در تقاطع با ابعاد جغرافیای اعمال
حاکمیت و شاخص های PESTEL، امکان تحلیل، تطبیق و سنجش
قدرت سایبر را فراهم می کند و همچنین می تواند راهکاری برای رسیدن به مدل بلوغ
5 برای فضای سایبر و سنجش
قدرت برای آن باشد.
تعاریف قدرت
رویکردهای مختلفی در تعریف
قدرت مطرح است. از دیدگاه شیوه اثرگذاری،
قدرت را می توان در دو گروه سخت و نرم تعریف نمود.
قدرت سخت به دنبال تغییر رفتار با تهدید و اجبار مستقیم از طریق روش های سخت نظامی است. در حالی که
قدرت نرم توانایی تغییر رفتار و شکل دهی به ترجیحات دیگران از طریق جذابیت آفرینی یا اقناع به جای زور است.
از دیدگاه محدوده اثرگذاری،
قدرت به دو گروه عام
6 و خاص
7 قابل تعریف است.
قدرت های عام در صدد افزایش محدوده جغرافیایی سلطه خود، جهت تبیین و اعمال
قدرت هستند. به موازات پیشرفت تکنولوژی، این
قدرت ها دریافتند که دیگر
قدرت عام، اهداف آن ها را برآورده نمی کند. بنابراین به مجموعه ای از نهادهای کوچک و فراملیتی با محدوده اثرگذاری خاص که تضمین کننده
قدرت آن ها در فضای نرم است، روی آوردند.
از دیدگاه دیگر،
قدرت به عنوان عامل تغییر رفتار و اعمال سلطه، توانمندی سیستم اجتماعی و جایگاه آن در نظام جهانی است.
قدرت بمثابه عامل تغییر رفتار و اعمال سلطه در تعریف ژوزف نای، توانایی شکل دهی به ترجیحات دیگران از طریق جذب یا اقناع به جای زور است. براساس مفهوم هژمونی از دیدگاه گرامشی،
قدرت اینگونه تعریف می شود که گروه دارای قدرت، ارزش های اجتماعی را به گونه ای تغییر می دهد که دیگران با رضایت از آنها تبعیت کنند.
قدرت بمثابه توانمندی سیستم اجتماعی با رویکرد کارکردگرایی ساختی پارسونز-مرتون، ویژگی سیستم برای رشد و بقا است که نهادهای اجتماعی دارای کارکردهایی در جهت افزایش انسجام، انطباق، دستیابی به اهداف و حفظ ارزش های جامعه (AGIL
8) باشند. الگوی AGIL یکی از چارچوب های تحلیل محتوایی ارزش های فرهنگی و روش نسبتا ساده ای برای تشریح تفاوت های فرهنگی سازمانها است. پارسونز در الگوی خود، هر یک از چهار بعد فرهنگ سازمانی را با یکی از حروف کلمه AGIL معرفی می نماید. در واقع طبق این الگو هر سیستم اجتماعی باید چهار وظیفه را در جهت بقا و پیشرفت، انجام دهد که عبارتند از:
انطباق 9: برای انطباق، یک سیستم اجتماعی باید از محیط و چگونگی تغییرات آن به خوبی آگاه باشد و متناسب با آن خود را تعدیل و تنظیم کند.
دستیابی به هدف 10: به این معنی که سیستم اجتماعی باید دارای فرایندی باشد که اهداف مورد نظر و نیز راه های دستیابی به آنها را مشخص نماید.
انسجام و یکپارچگی 11: به این معنی که تمام سیستم های اجتماعی نیاز دارند که اجزای آنها از گسیختگی و از هم پاشیدگی حفظ شود. قسمت های مختلف یک سیستم باید با یکدیگر در ارتباط بوده، وابستگی متقابل آنها درک شده و با هم هماهنگ باشند.
مشروعیت 12: تمام سیستم های اجتماعی حق بقا دارند که محیط به آنها می دهد. در واقع سیستم اجتماعی هنگامی مشروع است که جامعه آن را پذیرفته و اعتقاد داشته باشد که ادامه حیات آن سیستم ضروری است.
پی نوشت:
1- Policy, Economy, Social, Technology, Environment and Law
2- Target society
3- "get others to want the outcomes that you want"
4- Unmatured
5- Maturity model
6- General
7- Special
8- Adaptation Goal Integration Latent pattern maintenance
9- Adaptation
10-Goal Attainment
11-Integration
12-Latency