تا پیش از توسعه فضای مجازی گستردگی جغرافیایی بعنوان یکی از عوامل تعیین کننده قدرت ملی محسوب می شد، اما در تبیین قدرت سایبری جغرافیا به مفهوم فیزیکی و مصطلح کاربردپذیر نبوده و نیازمند تعریف مجدد است. اگر مرز جغرافیایی را بعنوان "حوزه یا محدوده ای که هر حکومتی امکان اعمال حکمرانی و حاکمیت داشته باشد" در نظر بگیریم، آنگاه جغرافیای سایبر را می توان به سه محدوده فضای نزدیک (حوزه یا محدوده ای از فضای مجازی که توسط سازمانهای ملی یا دولتی کنترل و حفاظت می شوند)، فضای میانه (حوزه یا محدوده ای از فضای مجازی که طبق قراردادی مشخص، امکان کنترل و حفاظت بر روی آن وجود دارد و توسط شرکتها یا دولت کشورهای دوست و همکار اداره می شود) و فضای دور (حوزه یا محدوده ای از فضای مجازی که کنترل محلی بر روی آن وجود ندارد و متعلق به کشورهای متخاصم و دشمن است)، تقسیم بندی کرد. تحقق قدرت سایبری از تعامل دولت با جامعه مدنی و بخش خصوصی (بعنوان بازیگران قدرت ساز)، با در نظر گرفتن مولفه های تولید قدرت (شامل لایه های زیرساخت، منطقی، داده و کاربر) در هر یک از فضاهای جغرافیایی قدرت سایبر، امکان پذیر می گردد.
در این مدل، حکمرانی به عنوان مجموعه فرآیندهایی که از طریق آن، دولت در تعامل با جامعه مدنی و بخش خصوصی و نهادها در فضای نزدیک (توسط سازمان های ملی یا دولتی کنترل و حفاظت می شوند)، متوسط (هیچ کنترل یا حفاظت محلی وجود ندارد و متعلق به شرکتها یا دولت دوست و همکار است) و دور (شبکه ها و سیستم هایی که یک رقیب یا فضای نزدیک به دشمن را تشکیل می دهند) و با رعایت اصولی چون شفافیت، پاسخ گویی، قانون گرایی، برابری و جلب مشارکت، همه منابع کشور را در خدمت نفع همگانی و ارتقاء سطح زندگی و رفاه همه مردم قرار داده، مورد استفاده قرار می گیرد. در این مدل، مولفه های قدرت سایبری (زیرساخت فضای سایبری: شامل سخت افزار، سرورها، مولفه های شبکه، کابل کشی، ماهواره ها و سایر تجهیزات. لایه فیزیکی: شامل ابزارهایی مانند PC ها، لپ تاپ ها، تبلت ها و اسمارت فون ها است که کاربران با استفاده از آنها آن با یکدیگر تعامل می کنند. لایه ساختاری: وظایف این لایه عبارتست از نحوه ساختاردهی به داده ها جهت تسهیل ارتباط بین اجزای تشکیل دهنده و درون لایه زیرساخت که شامل پروتکل های ارتباطی، اجزای نرم افزاری و الگوریتم های مسیریابی شبکه می باشد. لایه معنایی: این لایه امکان درک اطلاعات را به کاربران می دهد تا به شکل مفید از آن بهره ببرند. و شامل عناصری مانند نوع و محبوبیت رابط کاربر، نرم افزار کاربردی و همچنین ملاحظات زبانی، فرهنگی و فکری است که در طراحی آنها مورد استفاده قرار می گیرد)، بازیگران قدرت ساز آن (دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی)، حوزه های اعمال قدرت (فضای نزدیک، میانی و دور)، اهداف (دکترین) حاکمیت (پاسخگویی، شفافیت، حاکمیت قانون، مشارکت، مسئولیت پذیری، اجماع محوری، کارایی و اثربخشی و انصاف و عدالت)، نحوه حکمرانی (شاخص های مطرح در هر یک از بخش های PESTEL)، زمان حکمرانی و میزان حکمرانی به عنوان بخش های مطرح، در تقاطع با یکدیگر دیده شده است. با تعیین شاخص های تحقق قدرت در حاکمیت از طریق حکمرانی خوب در فضای سایبر، می توان نگاهی جامع به زوایای تحقق قدرت در فضای سایبر و به موجب آن قدرت ملی سایبری داشت.
در مدل پیشنهادی لایه های فضای سایبری از نقطه نظر شِلدون در ارتباط با فضاهای جغرافیایی اعمال حاکمیت (شکل 1-4) از یک طرف و از سوی دیگر تحلیل PESTEL قرار می گیرد.
1- توسعه قدرت نرم در فضای مجازی
تحقق
قدرت در فضای مجازی متفاوت از مفهوم سنتی
قدرت سخت نظامی است که به دنبال تغییر رفتار با تهدید مستقیم و اجبار مستقیم است (
Nye 2010). با توجه به نظریه نای
[1] (2004)، کشورهایی که بیشترین
قدرت نرم را دارند، باید سه ویژگی زیر را برای جاذبه آفرینی در سطح جهانی نشان دهند:
- فرهنگ و ایده های آنها باید با هنجارهای غالب جهانی که شامل لیبرالیسم، پلورالیسم و استقلال است، هماهنگ باشد. این هنجارها شامل مجموعه استانداردهایی است که دیگر کشورها برای دستیابی به آن تلاش می کنند، شامل ساختاری که موجب شکل گیری بحث های آزاد و مشارکت فعال در موضوعات مختلف با افرادی که می توانند تصمیمات آگاهانه و خارج از چارچوب را اتخاذ کنند، می گردد.
- دوم، برای رسیدن به پیام مطلوب و منسجم باید دسترسی به کانال های مختلف ارتباطی به طور موثر برقرار شود تا در طیف وسیعی از رسانه ها اعمال نفوذ صورت گیرد.
- در آخر، برای رسیدن به قدرت نرم، کشور باید از لحاظ عملکرد داخلی و بین المللی قابل اعتماد باشد تا بتواند به اهدافی که مایل است در آن تأثیر گذار باشد، جذابیت آفرینی کند. این امر مستلزم آن است که کشور تأثیرگذار قابل اعتماد باشد و به لحاظ ارزش ها و رفتارهای ملی، شهرت خوبی در سطح جهان داشته باشد.
2- شاخص های پیشنهادی برای سنجش قدرت سایبری بر اساس مدل پیشنهادی
همانطور که قبلاً هم بحث شد، مدل پیشنهادی در واقع یک مدل بلوغ
[2] برای فضای نابالغ سایبری است. برای طراحی راهکارهای دستیابی به
قدرت در فضای سایبری، باید برای هر یک از سلول های مدل پیشنهادی که بیانگر المان های مشخصی از لایه فضای سایبری در تقاطع با فضای جغرافیایی اعمال
حاکمیت در هر یک از شاخص های
PESTEL است، راهکارهای مشخصی در نظر گرفته شده و تعریف مشخصی برای هر یک از شاخص های کلیدی ارائه شود. جدول 1-1 نمونه ای از این شاخص ها را در لایه های مبنایی، ساختاری و معنایی در ارتباط با هر یک از فضاهای جغرافیایی اعمال
حاکمیت دور، متوسط و نزدیک نشان می دهد.
منن