ماهیت پویا و در حال تغییر نظام قدرت، متاثر از تحول در علم، فناوری و سطح آگاهی ملت ها و نقش و کارکرد عوامل ثابت و متغیر ژئوپلیتیکی، دولت ها را ملزم ساخته تا برای حفظ موجودیت، امنیت و رفاه مردم و نیز مقابله با تهدیدات خارجی، سیاست ها و برنامه هایی را جهت افزایش توانمندی و قدرت ملی خود به کار گیرند. جمعیت، وسعت سرزمین، علوم و فناوری پیشرفته در صنعت و سلاح هسته ای، تا ابتدای قرن بیست و یکم در توانایی و سنجش قدرت تاثیرگذار بود، اما تغییر در منابع قدرت، موجب تغییر و تحول در نظام قدرت شده است.
انقلاب اطلاعاتی و فناورانه تاثیر بسزایی در افزایش سطح آگاهی عمومی داشته و نقش مردم و ملتها را در جریان قدرت برجستهتر ساخته است. پس از این انقلاب بود که داده و اطلاعات به عنوان نوع جدیدی از زیرساخت حیاتی و عنصر جدید تولید قدرت شناخته شدند. این در حالی است که تا پیش از گسترش فضای مجازی، داراییهای فیزیکی به عنوان زیرساختهای حیاتی شناخته میشدند. همچنین علاوه بر تحول در منابع تولید قدرت، ناکارآمدی و ضعف شیوههای قدیمی حکمرانی با توسعه روزافزون کاربردهای فضای مجازی ملموستر شده است. عدم وجود مرزهای فیزیکی و مشخص در فضای مجازی از یک سو و چالش هایی نظیر مسئولیت پذیری، شفافیت، تنوع و دربرگیرندگی (منتج از روندهای متحولانه در فضای سایبری) از سوی دیگر، شکل حکمرانی دولت ها را تغییر داده و آنها را در حفظ مرزهای خود در برابر تهدیدات و یا ایجاد امنیت و رفاه مردم در موضع ضعف قرار داده است. این موضوعات به مرور زمان ناپایداری پایه های اقتدار حکومت ها و تضعیف قدرت ملی را در پی خواهد داشت.
از زاویهی دیگر، تغییر در منابع تولید قدرت موجب تغییر در شیوه اعمال قدرت نیز شده است. اگر دورهای مداخله مستقیم اقتصادی و نظامی تنها ابزار پیشروی نظامهای استکباری برای تخریب زیرساخت و یا تضعیف اقتصاد دولتها شناخته میشد، اکنون توسعه فضای مجازی دسترسی به زیرساختهای حیاتی کشورها را تسهیل و زمینه ایجاد اختلال سازمان یافته و غیر مستقیم را فراهم نموده است. شرکتهای بزرگ (و به اصطلاح تکشاخ) نیز بعنوان پیاده نظام استعمار نوین، تحریم غیر مستقیم زیرساختهای اقتصادی ملتها را ممکن ساختهاند. علاوه بر این دو مورد، تا پیش از این ساختارها و روابط میانساختاری بعنوان ابزار اعمال قدرت و تحقق تغییرات مد نظر حکومتها شناخته میشد. اما اکنون داده و اطلاعات به عنوان منبع اصلی قدرت و ابزاری برای واکنش سریع و نرمش پذیر (قدرت نرم) به حساب می آیند. به عبارت دیگر، می توان از ویژگی های منحصر به فرد فضای سایبری برای جذابیت آفرینی و اقناع افکار عمومی (به جای زور و فشار از طریق تغییر در ساختارها) و تغییر رفتار افراد و شکل دهی به ترجیحات آن ها بهره برد. البته این ویژگیها باعث تهدید نرم دولتها نیز شده است. توسعه بیضابطه فضای مجازی زمینه دگرگونی در هویت فرهنگی و استحاله الگوهای رفتاری ملی مورد قبول یک نظام سیاسی را ایجاد نموده و امکان جایگزینی آن با سایر الگوهای معارض یا متضاد را فراهم خواهد کرد.
این مباحث موجب شکل گیری مفهوم جدیدی به نام قدرت سایبری شده است که به میزان توانایی حفاظت و تقویت حوزه های قدرت یک دولت از طریق و درون فضای مجازی، تعبیر می شود. توجه به این نکته ضروری است که قدرت سایبری نه تنها بعنوان یک تسهیلگر و شتاب دهنده برای ابعاد مختلف قدرت ملی، بلکه ابزاری برای آشکارسازی قدرت کشورها نیز به شمار میآید. بواسطه همین پیچیدگی و بنا به اقتضائات ذاتی فضای مجازی، سنجش و تحلیل قدرت سایبری کشورها نیازمند بازتعریف و بازتبیین اجزای تشکیل دهنده قدرت (شامل مولفه های تولید قدرت سایبر، جغرافیای قدرت سایبر و بازیگران قدرتساز) با رویکردی ساختار گرا و مستقل است.
تا پیش از توسعه فضای مجازی گستردگی جغرافیایی بعنوان یکی از عوامل تعیین کننده قدرت ملی محسوب می شد، اما در تبیین قدرت سایبری جغرافیا به مفهوم فیزیکی و مصطلح کاربردپذیر نبوده و نیازمند تعریف مجدد است. اگر مرز جغرافیایی را بعنوان "حوزه یا محدوده ای که هر حکومتی امکان اعمال حکمرانی و حاکمیت داشته باشد" در نظر بگیریم، آنگاه جغرافیای سایبر را می توان به سه محدوده فضای نزدیک (حوزه یا محدوده ای از فضای مجازی که توسط سازمان های ملی یا دولتی کنترل و حفاظت می شوند)، فضای میانه (حوزه یا محدوده ای از فضای مجازی که طبق قراردادی مشخص، امکان کنترل و حفاظت بر روی آن وجود دارد و توسط شرکتها یا دولت کشورهای دوست و همکار اداره میشود) و فضای دور (حوزه یا محدوده ای از فضای مجازی که کنترل محلی بر روی آن وجود ندارد و متعلق به کشورهای متخاصم و دشمن است)، تقسیمبندی کرد. تحقق قدرت سایبری از تعامل دولت با جامعه مدنی و بخش خصوصی (بعنوان بازیگران قدرت ساز)، با در نظر گرفتن مولفه های تولید قدرت (شامل لایه های زیرساخت، منطقی، داده و کاربر) در هر یک از فضاهای جغرافیایی قدرت سایبر، امکان پذیر می گردد.
از این رو تقویت قدرت سایبری کشور (همزمان با قدرت نظامی و اقتصادی)، از طریق تعریف ارزش های مطلوب در دو بعد ملی و فراملی و ارائه راهبرد متناسب با آن امری ضروری و حائز اولویت است.
لازم به توضیح است که مطالب و مقالات با موضوع
قدرت و حاکمیت سایبری در
درگاه حکمرانی فضای مجازی قابل بهره برداری است.
کلمات کلیدی
شورای عالی فضای مجازی ، مرکز ملی فضای مجازی ، معاونت راهبری فنی ، قدرت سایبری ، حاکمیت فضای مجازی ، حکمرانی فضای سایبری ، فضای دور ، فضای نزدیک ، فضای میانه ، قدرت ملی ، ژئوپلیتیک فضای مجازی